انیمیشن لیدی باگ قسمت های رینا روژ
انیمیشن لیدی باگ قسمت های رینا روژ داستان از اونجایی شروع میش که در زمان های قدیم یک زن و مردی بودن که یک جعبه حاوی میراکلس (اشیایی مثل انگشتر ،گوشواره ،دستبند و گل سینه که وقتی اونو میراشتی یه جانوری(تو قصه بهش میگن کوامی) ازش می اومد بیرون که کوچولو بود و اگه جمله ی خاصی رو می گفتی تبدیل به یک از قهرمان می شدی که بسته به میراکلسی که داری قدرت های مختلفی می گیری )که توی گرامافون بود قایم کرده بودن تو اون زمان که انگار تو فرانسه جنگی چیزی بود زن به مرد (اسم مرد فو بود که تو داستان بهش استاد فو می گن )میگه ما می تونیم مردم رو نجات بدیم من لیدی باگ می شم و تو چت نوار باهاش مبارزه می کنیم ،ولی استاد فو گفت ولی اگه شکست بخوریم کل میراکلس ها رو از دست می دیم .سپس زن گفت پس تو برو و من مقاومت می کنم با اصرار زن استاد فو به فرانسه فرار کرد .